نفرین به عشق و عاشقی نفرین به بخت و سرنوشت...
بودنم را هیچ کس باور نداشت هیچ کس کارى به کار من نداشت بنویسید بعد از مرگم روى سنگ او که خوابیدست در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نداشت اشکی که بیصداست پشتی که
بیپناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که
صادق است شعری که بیبهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست
نوشته شده در پنج شنبه 89/5/21ساعت
3:49 عصر توسط jon نظرات ( ) | |
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |