نفرین به عشق و عاشقی نفرین به بخت و سرنوشت...
بودنم را هیچ کس باور نداشت هیچ کس کارى به کار من نداشت بنویسید بعد از مرگم روى سنگ او که خوابیدست در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نداشت اشکی که بیصداست پشتی که هنوز بی قرار توست ، گرچه انتظار هیچ معجزی از لحظه ها نیست ! روزها می آیند ، می مانند ، و می روند و تو دیگر نمی آیی و شاید برای من ، بی تو ، انتظار مفهومی تازه می یابد ! وقتی من وشبهایم به امید انتظار زنده می مانیم ! و زنده بودن معنایی است ساده که من دشوارش کرده ام !! و زند گانی شاید ، خیلی وقته که ندیدمت گلم بی قرارم تا ببینمت گلم تو سکوت پشت این پنجره ها موندگارم تا ببینمت گلم پیش کش نگاه تو قلب منه یاد حرف هات منو اتش میزنه تمام هستیم به فدایه تو گلم با تو بودن تنها خواهش منه کاش که پرنده ای بودم پر میزدم رو بوم تو شاید یه روز پنجره هارو باز کنی ابم بدی دونم بدی عشق خودت یادم بدی شاید یک روز اسم منو صدا کنی گریه هام مرحم درد هایه منه بی صداست به عشق فریاد شدنه اون پرنده اسیر بی صدا داره مثل تو فریاد میزنه نفس های اخره..اه ای خدا دل من جون داره میده بی صدا من میخوام یک بار دیگه ببینمش تا بپورسم که چرا رفته چرا کاش که پرنده ای بودم پر میزدم رو بوم تو شاید یه روز پنجره هارو باز کنی ابم بدی دونم بدی عشق خودت یادم بدی شاید یک روز اسم منو صدا کنی
عشق را این چنین بیان کرده اند علاقه شدید قلبی اما من چه بگویم چه بنویسم عشق تو برایم فقط سه کلمه نیست عشق تو برایم یعنی زندگی نبودنت برایم نابودی عشق تو یعنی دیدن,بودن,ماندن,ساختن ,دوستت داشتن و به خانه ابدی رفتن اه اشتباه است اشتباه عشق تو معنی ندارد عشق تو برایم تمام هستی و نیستی است هستی و نیستی را چگونه معنی کنم زیباترینم عزیزترینم اه خدایا این فاصله ها کی به پایان میرسد دل من تاب و توانش را ندارد ای خداااااااااااااااااااااااااا دل من پرواز میخواهد جدا از هرچه دوری تو است اه خدایا با ین دوری چه کنم عشقم گر تو ترکم کنی ویران شوم تو خود گفتی که در قلبم جا داری عشق من پنهان کردن این حس من هم چو مرگ بود حسی که تمام وجودم را فرا گرفته حس زیبایه دوست داشتن,این حس را پنهان نکردم ز تو و به تو گفتم که: عشق من دوستت دارم
مینویسم چند سطری مینویسم برای یادگاری مینویسم دلگیرم از این دنیا از این دنیای بی وفا کاش میتوانستم نفسی عمیق بکشم عکس تو را رویه صفحه قلبم بکشم دیگر نمیخواهم هیچکس را هیچ چیز را خسته شدم از این همه دلتنگی اخه این چه قسمتی است خدایا تقاص چه گناهی است خدایا ببخش از ما این گناه را ولی دلبر را نکن از من جدا خدایاااااااا...........
بیپناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که
صادق است شعری که بیبهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست
قلب من کنار پنجره تنهایی ،
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |